| |
گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو ، گفتا اگر بر آیـد..
گفتم ز مهر ورزان ، رسم وفا بیاموز گفتا ز خوب رویان ، این کار کمتر آید..
گفتم که بر خیالت ، راه نظر ببندم گفتا که شبروَست او ، از راه دیگر آید..
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی ، هم اوت رهبر آید..
گفتم خوشا هوائی کز باد صبح خیزد گفتا خنک نسیمی ، کز کوی دلبر آید..
گفتم که نوش لعلت ، مارا به آرزو کُشت گفتا تو بندگی کن ، کاو بنده پروز آید..
گفتم دل رحیمت ، کی عزم صلح دارد؟؟ گفتا مگوی با کس ، تا وقت آن درآید..
گفتم زمان عشرت ، دیدی که چون سرآمد گفتا خموش حافظ ، کاین غصـه هم سرآید..
(حافظ)
| |
| |
|